• وبلاگ : گل يا پوچ ؟
  • يادداشت : وقتي بابا خونه نبود
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    با سلام

    نامه جالبي بود خيلي تحت تاثير قرار گرفتم

    من نمي دونم بابات چکار کرد وقتي نامت رو خوند ولي اگه من بودم خيلي غصه مي خوردم آخه ادم کسي رو که خيلي دوست داره نمي تونه ازش زياد جدا باشه

    ولي زياد غصه نخور به جاش برات يه عروسک آورده که خانوم من از وقتي ديدش منو کچل کرده که براش يکي بخرم خدا بگم بابات رو چکار کنه با اين چيز خريدنش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    سلام خاله جون .قربونت برم .

    چشمتون روشن كه بابا رو ديديد ؟عزيزم اينكارا يه اجري داره .الان حتما ميگي ،اجر چيه؟يه طور شبيه همون جايزه خوشمزه ها يا دوست داشتني هاكه بابا ومامان برات ميخرن .خدا هم برا اينكه شما اين دوري رو تحمل كرديد يه جايزه خوب بهمون ميده .ولي خوش به حال مامانت ،ولي وقتي محمد حسن ومحمد حسين من گريشون ميگرفت منهم باهاشون گريه ميكردم

    البته برا يه كمي .بعد بايد همون حرفاي قشنگ مامانت رو به اونا هم ميزدم .

    خاله جون دعا كن هيچ وقت به خاطر اون جايزه هه كار خوبي انجام نديم .يعني به خدا بگيم جايزه هم نميخوايم .فقط ميخوايم كار خوب كنيم به خاطر خودت

    به مامان وبابا وآبجي هاتون خيلي سلام برسون

    (خصوصي)