سلام دوست عزيز اين مطلب و جديدزدم خوشحال ميشم بيايد بخونيدونظرتونوبديد
در آخرين لحظات سوار اتوبوس شد روي اولين صندلي نشست.
از کلاس هاي ظهر متنفر بود نفسي تازه کرد و به دور و برش نگاه کرد.
سلام ممنونم از مطالب زيباتون تو وبلاگتون اگه به وبلاگمون سر بزنيد نظر بديد واسه بالاتر رفتن کيفيت وبلاگمون ممنون ميشم
برخي از اشعار عرفان نظر آهاري واقعااااااا زيباست
يه دونه از اون چاي هاتون به ما هم ميدين؟