سفارش تبلیغ
صبا ویژن

...امافایده ای نداشت،آسمان آرام نمی گرفت.دیگرازهمه بریده بود،آسمان به زمین گفت:(نمی دانم چراهیچ کس دلش به رحم نمی آیدخورشیدهم فقط احساس

ترحمودلسوزی میکند.همه حرفهایشان ازسرترحم است.دریغازیک کمک،دریغازیک...بگذریمخداآن بالاست،اوصدای مارامیشنود.

اوفقط احساس ترحم نمیکندبلکه کمکمان هم میکند،پس ای زمین ازاوبخواه که سرپناهی پیداکند.)-(ولی آسمان دل توپاک است،توبرایم دعابکن.قطعادعایت را اجابت

میکندوبه حرف دل توگوش میدهد.)آسمان دعاکرد.اوازخداخواست برای دوستش سرپناهی پیدابنکد.خدادعایش رااجابت کرد.

اشک های آسمان آرام آرام خشک میشودورنگین کمان می آید.رنگین کمان روبه زمین کردوگفت:(من سرپناه تومی شوم سرپناهیازچتر.چتررنگین کمان.)

آسمان صدایش رامیشنودوخوشحال میشودوخداراسپاس می گوید.خداراسپاس می گویدبابت چتری ازجنس رنگین کمان.حال زمین خوب میشودوچتررنگین

کمان بسته میشود.آری اومقداری ازجانش رابین زمین وآسمان تقسیم کرده وباقی اش رابین خلایق خدابه تاراج گذاشته.خدانگهدار


 




تاریخ : جمعه 92/4/14 | 2:6 صبح | نویسنده : فاطمه سادات مخبر | نظر
.: Weblog Themes By BlackSkin :.