ای دلربای پرده نشین پرده باز کن
ما را ز ناز خوب رخان بی نیاز کن
امشب که در سرای دلم یاد زلف توست
عمر مرا به گوشه ی چشمی دراز کن
مارا فسرده کرد غم دوری رخت
شادم نما و سوز دلی تازه ساز کن
مردم در انتظار طلوع جمال تو
بیرون بیا ز پرده و با غمزه ناز کن
زان جام بی نظر می ات جرعه ام بده
با اشک من وضو و به خاکم نماز کن
مستم کن و لیاقت ساقی شدن ببخش
ما را به خود تو محرم شبهای راز کن
(مخبر)سحر بگفت که ای آفریدگار
ما را فدایی رخ آن دلنواز کن
اللهم عجل الولیک فرجوالعفیة والنصر
یاحق