هر سه شنبه توی هدایت ما(یعنی مدرسه ی ما)سفره های انتظار اونم توی زنگ تفریح اول برگزار میشه.
جریان از این قراره که هر کی بخواد می تونه بانی سفره های انتظاری باشه که مدرسه برای انتظار ظهور امام زمان(عج)پهن می کنه.
ولی اینکه چه سفره ی انتظاری هست این سفره ها بماند
هر سه شنبه زنگ اول بچه ها مهمان این سفره ها هستند
به قول یه بنده خدایی که از خود مسئولین هست:خوبه ما بچه های هدایت هستیم و مثلا همه حداقل دیگه سیب زمینی و ترشیخوردیم.
ولی کافیه اسم سفره های انتظار بیاد همه دور از جونشون مثل قوم تاتار حمله می کنن سمت سفره
(قابل توجه دوستان گرامی که حمله کردن ملخ ها به مزارع و از بین بردن زحمات کشاورز ها رو دیدن.
بچه های ما هم دور از جونشون مثل ملخ ها همه گروهی کار میکنن بعد از هجوم و نیست شدن گروه اول نوبت به گروه دوم میرسه)
امسال دوم مهر اولین روز سه شنبه ی مدارس و البته اولین سفره ی انتظار هدایت92-93بود.
زنگ که خورد مثل همیشه راهی حیاط شدم.
آخه بعد از زنگ هیچ بشری حق نداره سالن طبقه ی بالا یا حتی توی کلاسش باشه.
برای همین همه به اجبار میریم توی حیاط.
به محض اینکه رفتم توی حیاط به قول معلممون دور از جون بچه ها با قوم تاتار مقابل شدم که داشتن نون پنیر خیار وسط سفره رو به غارت می بردن
یه خورده که جمعیت کم شد نوبت رسید به اعلام وجود سفره و دعوت از سری دوم دوستان.
داشتم واسه ی خودم راه می رفتم تا اینکه صدایی که از بلندگو میومد منو به خنده وا داشت.
یکی از معاونای مهربونمون بود که می گفت:خانم هایی که سفره ی انتظار میل نکردید خانم سفره توی حیاط برپاست بفرمایید میل کنید.
من یکی که تا حالا سفره میل نکرده بودم اونم از نوع انتظارش
شما رو نمیدونم
یک قابل توجه دیگه:(دوستان سفره ای مشاهده می کنید مربوط به سفره ی انتظاریلدایی سال گذشته هست.این سفره یه خاطر همراه شدن با شب یلدا این رنگ و لاآب به این قشنگی رو گرفته)