سر صبگاه بودیم و هرچی ناظم مون پافشاری می کردم که یکی بیاد قرآن بخونه هیچ احدی حاظر نشد بره.
برای همین گفت لااقل همه باهم سوره ی حمد رو بخونید.
تا ما اومدیم شروع کنیم به خوندن گفت نه صبر کنید.
یک دو سه میگم بعد همه هماهنگ بخونید.
به محض پایان شمارش ناظم مون همه باهم شروع کردیم به خوندن ولی نه سوره ی حمد،
دعای فرج
خلاصه قرض از بیان جریان این بود که بگم یه چنین بچه های باهوشی داریم ما
والبته معاون مون هم کلی افسوس خورد وبعد گفت:
من نگران نمازهایی هستم که به جای حمد دعای فرج رو براش خوندید
موفق باشید.
یاحق
تاریخ : جمعه 92/8/10 | 7:6 عصر | نویسنده : فاطمه سادات مخبر | نظر